شهر به منزله کالبدی است که رویدادها و اتفاقات اجتماعی انسانها در آن واقع میشود؛ بستری برای وقوع زندگی مردم. شهر لباسی است بر قامت رویدادهای آن. لباس شهر باید مناسب قامت اتفاقاتی باشد که در آن روی میدهد. به بیانی دیگر از آنجا که شهر محمل بروز زندگی اجتماعی آدمهاست، ساکنان شهرند که بهتدریج شهرشان را مطابق نیازها، خواستهها و اعتقاداتشان شکل میدهند؛ مثلا از دورهای حضور اتومبیل در شهرهای ایران سبب تحول کالبد شهرها شد. شهرهایی که از کوچههای باریک و تودرتو و هزارخم تشکیل شده بودند، برای حضور اتومبیل خیابانکشی شدند. یعنی کالبدشان متناسب با اتفاق جدید حضور ماشین در شهر تغییر کرد.
چنانکه گفتیم شهر زاییده فرهنگ و اعتقادات و شیوه زندگی ساکنانش است. از سوی دیگر شهر نیز بر رفتارها و زندگی ساکنانش اثرگذار است. شهر میتواند فعالیتها و رفتار ساکنانش را سازماندهی و کنترل و رفتارهای مناسب در هر فضا را برای افراد تعیین کند؛ برخی را با هم ارتباط دهد و ارتباط عدهای را با هم قطع کند. شهر تعیین میکند که چه کسانی، چه وقت و حتی چگونه با هم مرتبط شوند. بهعنوان مثال اگر در محلهای از شهر فضایی برای گردهمایی ساکنان محله وجود نداشته باشد، ساکنان محله روابط اجتماعی کمتری با یکدیگر خواهند داشت یا مقایسه کنید شهرهای گذشته و امروزمان را. شهرهای گذشته تشکیل شده بودند از محلههای گوناگون با هویتهایی منحصر به خود. ساختار محله نیز تشکیل شده بود از تعدادی از فضاهای عمومی و جمعی که در مرکز محله قرار داشتند؛ مثل مسجد، حمام، تکیه و...، یک یا دو مسیر ارتباطی اصلی که محله را به محلات دیگر متصل میکرد و اغلب از مرکز محله گذر میکرد و بقیه مسیرها که به مسیر اصلی محله منتهی میشد و اغلب بنبست بود و کارش تنها رساندن ساکنان به خانههای محله بود. هر مسیر فرعی و بنبست به چند خانه محله منتهی میشد.
این ساختار شهر و محلات به چند شکل رفتار و زندگی ساکنان شهر را سامان میداد. وجود فضاهای جمعی در هر محله ساکنان را با هم مرتبط و همچنین به تقویت هویت محلهای کمک میکرد. از سوی دیگر هویت محلهای سبب میشد هر فرد ساکن، خود را متعلق به آن محله بداند و نسبت به آن محله و ساکنانش علقه پیدا کند و با آنها بیش از دیگر ساکنان شهر مرتبط شود. کالبد خاص مسیرهای محله و شکلگیری خانههای پیرامون کوچههای فرعی بنبست سبب میشد که اگر کسی غیر از ساکنان خانهها وارد آن کوچه شود، بهراحتی شناخته شود؛ به این ترتیب امنیت بیشتری برای خانهها بهوجود میآمد و از بسیاری جرائم جلوگیری میشد. کالبد شهر بر رفتار ساکنان آن تأثیر داشت و آن را کنترل میکرد یا مثلا نحوه قرارگیری خانهها در جوار هم، نظام خاصی از همسایگیها را بهوجود میآورد که در آن ساکنان محله ارتباطی نزدیک با هم داشتند و همواره از حال یکدیگر باخبر بودند و به مشکلات یکدیگر رسیدگی میکردند.
چنان که پیداست رابطه شهر و ساکنانش دوسویه و تعاملی است؛ از سویی انسانها مطابق با عقاید و نیازها و شیوه زندگیشان شهرها را بهتدریج شکل میدهند و از سوی دیگر کالبد شهرها، رفتارهای ساکنان را کنترل و سازماندهی میکند و بر زندگی آنان تأثیر میگذارد. بهعبارتی ایندو همواره در طول تاریخ با یکدیگر کنش متقابل داشتهاند و بر هم تأثیر گذاشته و از هم متأثر شدهاند.
* معمار و کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران از دانشگاه شهید بهشتی